فروغ فرخزاد

Artemis Artemis Artemis · 5 ساعت پیش ·

مرگ من روزی فرا خواهد رسید

در بھاری روشن از امواج نور
در زمستانى غبار آلود و دور
یا خزانی خالی از فرياد و شور
مرگ من روزی فرا خواهد رسید
روزى از اين تلخ و شيرين روزها
روز پوچی همچو روزان دگر
سایه ای ز امروز ها ، دیروزها
ديدگانم همچو دالان هاى تار
گونه هايم همچو مرمرهای سرد
ناگهان خوابى مرا خواهد ربود
من تهى خواهم شد از فرياد درد
مى خزند آرام روى دفترم
دست هايم فارغ از افسون شعر
یاد می آرم که در دستان من
روزگارى شعله مى زدا خون شعرا